همشهری آنلاین - زهرا بلندی: بعد از این همه سال، کمتر کسی است در محله عبدلآباد و خیابان شکوفه که «فضلعلی کریمی» را نشناسد. فیزیوتراپیستی که در ۱۶ سالگی با حضور داوطلبانه در جبهههای جنگ تحمیلی و نائل شدن به درجه جانبازی، معرفت و میهندوستیاش را ثابت کرده است، اما این پایان راه او نبود. کریمی با این شعار که «درمان هیچکس نباید به دلیل ناتوانی در تأمین هزینهها متوقف شود»، سال ۱۳۸۱ مرکزی برای ارائه خدمات فیزیوتراپی و لیزردرمانی تأسیس کرد.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
او از آن روز تاکنون به ارائه خدمات فیزیوتراپی با قیمت مناسب میپردازد و به بیماران کمتربرخوردار خدمات رایگان و تخفیفهای ویژه ارائه میکند. ساعت از ۴ بعدازظهر گذشته. با روپوش سفیدی که بر تن دارد مقابل در ایستاده تا مراجعهکنندگان را به بهترین شکل راهنمایی کند. مرد و زنی جوان قبل از بیان مشکلات جسمی، زیرلب نام معرفی که آنها را به این مرکز ارجاع داده، میآورند تا به دلیل شرایط بد اقتصادی بتوانند از خدمات رایگان یا قسطی فیزیوتراپی و لیزردرمانی استفاده کنند.
شبیه آقای کریمی کم پیدا میشود
کریمی هم بدون کنکاش آنها را به داخل راهنمایی میکند. ساختمان اینجا قدیمی و کوچک است، در هریک از بخشهای مختلف فیزیوتراپی و لیزردرمانی که با پرده و پارتیشن از یکدیگر جدا شدهاند مراجعهکنندهای حضور دارد. زهرا، بیماری پابهسنگذاشته، که از روستای مرتضیگرد به اینجا آمده در اتاق اول در حال فیزیوتراپی است: «بعد از گذشت ۹ سال از سابقه سکته، حدود ۳۰ روز پیش، بدنم بیحس شد و به پیشنهاد پزشک باید فیزیوتراپی میشدم. در محله ما که چنین مرکزی نیست و از طرفی قیمت مراکز محلههای دیگر هم خیلی بالا بود. به پیشنهاد عروسم که در جریان سازوکار این مرکز قرار داشت به اینجا آمدم. در این دورهزمانه کمتر آدمهایی شبیه دکتر کریمی پیدا میشوند. انصافاً دنبال پول نیست و در عین حال با اختلاف قیمت زیاد نسبت به مراکز دیگر به بیماران خدمات میدهد. فقط کافی است متوجه شود شرایط اقتصادیات خوب نیست، آنوقت بدون دریافت هیچوجهی کارت را راه میاندازد. علاوه بر این، برخوردی عالی با بیماران دارد و به همه سئوالهایشان با حوصله جواب میدهد.»
درمان رایگان یک بانوی سرپرست خانوار
زهره، بانوی میانسال حاضر در اتاق کناری، هم از شرایط مطلوب این مرکز در حمایت از نیازمندان ابراز قدردانی میکند: «بعد از عمل جراحی کمر باید فیزیوتراپی میشدم. برای هر عضو با لیزر باید حداقل ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار تومان هزینه میکردم که این برای من به عنوان زنی بدونسرپرست آسان نبود اما وقتی از طریق یکی از آشنایان با این مرکز آشنا شدم به یکباره مشکلاتم حل شد. بعد از ۱۵ روز، نهتنها کارم بهخوبی و بدون پرداخت هیچهزینهای انجام میشود، بلکه حتی وقتی یک بار برای هزینه برگشت به خانهام که شهرری است مشکل داشتم، کرایهام را هم آقای کریمی پرداخت کردند. علاوه بر این، همیشه تأکید میکند که اگر بین دوستان و آشنایانم کسانی را با شرایط اینچنینی میشناسم که نیازمند انجام فیزیوتراپی هستند، به او معرفی کنم.»
بیماری که هم درمان شد و هم صاحب شغل
«گلناز اکبری»، بانویی که به عنوان منشی و دستیار در اینجا حضور دارد، هم دلش میخواهد درباره منش کریمی صحبت کند: «سال۱۳۸۱ برای ادامه روند درمان فلج اطفال و ضعف شدید در عضلات پا که از کودکی همراهم بود به اینجا آمدم. به لطف خدا و محبتهای دکتر کریمی هم پاهایم بهبود یافت و هم صاحب شغل شدم. آنروزها امیدی به بهبودی نداشتم، اما با نور امیدی که دکتر در دلم روشن کرد روزبهروز همهچیز بهتر و بهتر شد. هم پاهایم بهبود یافت و هم انگیزهام برای ادامه زندگی چند برابر شد، ازدواج کردم و صاحب فرزند شدم و از همه مهمتر از همان سال در اینجا مشغول به کار هستم.» او ادامه میدهد: «وقتی آقای دکتر متوجه علاقهام به کار کردن و کسب درآمد شد، به من پیشنهاد داد تا بهعنوان منشی و دستیار در اینجا مشغول به کار شوم. تنها موضوعی که از روز اول هم به من یادآوری کرد این بود که مدیونم اگر مراجعهکنندهای را به دلیل نداشتن وجه از اینجا رد کنم. سالهاست به همین سبککاری ادامه داده است و دیگر همه اهل محل او را به خوشنامی میشناسند.»
مهمترین رسالت زندگی؛ خدمتگزاری به میهن و هم میهنان
حرفهای خوب دربارهاش زیاد است، اما هیچکس نمیتواند بهخوبی خودش درباره هدف و نیت قلبی و جزئیات فعالیتهایش حرف بزند. این خیر ۵۱ ساله که اصالتش به یکی از روستاهای استان زنجان برمیگردد، روحیه خیرخواهی و کمک به همنوعان را یادگار پدر و مادرش میداند. با حفظ این فرهنگ از نوجوانی عضو بسیج محله شد، سال ۱۳۶۶، وقتی ۱۶ سال بیشتر نداشت، داوطلبانه به جبهه اعزام شد و طی ۱۶ ماه خدمت به درجه جانبازی ۱۵درصد نائل شد. اما این پایان حمایتهای او از میهن و هممیهنانش نبود: «تمام تلاشم را کردم تا وارد دانشگاه شوم و در رشتهای ادامه تحصیل بدهم که بتوانم خدمتگزار همنوعانم باشم. در دانشگاه علوم پزشکی ایران در رشته فیزیوتراپی قبول شدم و بعد از فارغالتحصیلی و کسب تجربه از سال۱۳۸۱ مرکز فیزیوتراپیام را در محله سکونت خودم، عبدلآباد، راهاندازی کردم. با این شعار که «هیچکس نباید به دلیل نداشتن استطاعت مالی اینجا را ترک کند.» کارم را آغاز کردم و تاکنون تلاشم این بوده که همه بیماران راضی از مطبم بیرون بروند.»
ترغیب مراکز خیریه به معرفی بیماران
لیسانس فیزیوتراپی و فوقلیسانس فیزیولوژی ورزشی است و در مقطع دکترا در رشته بیوشیمی و متابولیسم تحصیل کرده است. هر روز از ساعت ۱۶ تا ۲۰ اینجا است، اما هیچوقت به این کار بهعنوان یک منبع درآمد نگاه نکرده است: «من کارمند فیزیوتراپی بیمارستان امامخمینی(ره)، مدرس مبحث فیزیولوژی و آناتومی دانشگاه آزاد هستم، عصرها فیزیوتراپی در منزل انجام میدهم و خدا را شکر خرج زندگی از این طریق تأمین میشود؛ با این اوصاف هدف اصلیام برای کار در اینجا حمایت از مردم است و بس. تا سال ۱۳۹۶ با اطلاعرسانی قبلی طی ۲۰ روز اول ماه محرم فیزیوتراپی بیماران را رایگان انجام میدادم، اما با استقبال چشمگیر مراجعهکنندگان که روزانه به ۳۰۰ مورد هم میرسید، خدمترسانی به افراد سخت شد و تصمیم گرفتیم این خدمات را به افراد کمتربرخورداری که از طرف مراکز خیریه، معتمدان محله، بسیج، مساجد و...معرفی میشوند یا تحت پوشش کمیته امداد هستند یا شرایط مالی مناسبی ندارند بدون اطلاعرسانی قبلی ارائه کنیم. البته که از هر مرکز خیریهای که امکان مشارکت و معرفی بیمار داشته باشد هم استقبال میکنیم؛ افراد هر روز از ساعت ۱۶ تا ۲۰ میتوانند به اینجا مراجعه کنند.
نظر شما